آسایش از دست رفته
یادته تو پست قبلی آخرش نوشتم " خدا به داد من برسه از این بعد " واقعا بعضی وقت ها فکر می کنم برم خودمو به عنوان نوستراداموس 2 به جهانیان معرفی کنم با این پیش گوئی هام امروز صبح که بیدار شدم دیدم بــــــــــــــــــــــــله آترین خانوممون که حالا بلند شدنم یاد گرفته چهار دستو پا رفتم که بلده، از خواب بیدار شده بدو بدو خودشو رسونده به اسباب بازی هاش و داره بلند بلند با عروسکش صحبت می کنه اگه تا حالا یه کَمَکی از دستت آسایش داشتیم همونم از زندگیمون رخت بر بست و رفت حالا دیگه من موندمو یه آترین شیطون ، الهی قربونش بشم، من عاااااااااااااااااااااااشق شیطونی هاش دوشنبه بیست و پنجم آذر 92 یازد...
نویسنده :
مامی
4:09